عشق مامان و بابا

سونوگرافی تعیین جنسیت

سلام عشقم خوبی مامانی ببخشید کم کم میام برات مینویسممامان خوشکلم دوشنبه 31 فروردین ساعت 2 وقت دکتر داشتیم مامانی . من و بابایی جفتمون سرکار نرفتیم و ساعت 1:30 از خونه اومدیم بیرون. تو راپله ها بابایی گفت شیما کلید زاپاس ماشین رو داری گفتم نه ... گفت وای کلید ماشین رو جا گذاشتم و کلید خونه هم تو ماشینه ... منم یهو عصبانی شدم. بابایی گفت شما عصبانی نشو با آژانس میریم ... خلاصه با آژانس رفتیم عزیزم. تو مطب زیاد معطل نشدیم و رفتیم پیش خانم دکتر ... خانم دکتر سونو کرد اول دستای خوشکلتو بهم نشون داد عزیزممممممم قربون دستای نازت بره مامان ... بعد یه چند دقیقه گفت شیما پسر داری ... گفتم مطمئنید گفت بله پسر داری و بابایی که اومده بود ...
9 ارديبهشت 1394
1